دختری در باد

روزنوشته

دختری در باد

روزنوشته

۳۳ مطلب در فروردين ۱۳۹۷ ثبت شده است

گاهی لازمه حرفهایی رو بشنوی که از هیچکس نشیدی و خودتم هیچوقت بهشون فکر هم نکردی،درسته دیروز از بهترین دوستم حرفهایی رو شنیدم که جوابی واسش نداشتم و فقط میتونستم خوب فکر کنم....

24ساعت ذهن منو سخت درگیر کرد،اما در انتها حال خوبی داشتم،چون به چند تا مسئله پی بردم که مشکل اصلی زندگی منه و من دنبال چیزی دگر بودم.

امروز تصمیم گرفتم اجرا کنم انچه را که تا الان یاد گرفتم،امروز رفتم طبیعت گردی ،حال من خوب بود عالی ترم شد....

درسته گاهی باید رها کرد و رفت و دیگه فکر نکرد 

تصمیم دارم یک ماه سه تا از یادگرفته ها انجام بدم و عمل کنم به داشته هام...

زمانی موفقی که به حرف ها عمل کنی و کمتر حرف بزنی و....


                          شنبه1397/01/11

  • fatemeh khajehasani

احساس و عشق باعث میشن که درصد امید به زندگی تو چند برابر شه

کمتر کسی رو دیدم که همیشه عاشق باشه و ابراز احساس کنه به بهانه های مختلف.

و میدونم که عشق و احساس معجزه میکنه همیشه.عشق به خدا،عشق به پدر و مادر،عشق به همسر،عشق به فرزند و یجورایی میخوام بگم عشق به زندگی و ....

این یه رازه که باعث حرکت من شده و منو به اینجای زندگی رسونده،وقتی به چیزی ایمان بیاری با گوشت و خونت قاطی میشه و تورو زنده نگه میداره حتی در بدترین شرایط .


عشق بسیار مقدسه،امیدوارم که بتونم تا اخرین لحظات عمرم قدرش رو بدونم.

امروز دلم بدجوری هوایی شده و یادی از تمام عشق ورزیدنهام کردم😍.


الا یا ایهاالساقی.......

  • fatemeh khajehasani

گاهی دلتنگی میاد ،دلتنگی از جنس یک مرد،که وجودش کنارت یه پشت میدونی تا باشه تو هیچ غمی نداری توی دنیا ،امان از وقتی که تو فرسنگها دور از خونه باشی و دلت به شور بیافته و زنگ بزنی خونه و پشت تلفن بشنوی که حالش بد شده و روتخت بیمارستانه،اون لحظه نمیدونی چکار کنی ،مجبوری تا خود صبح 

دست به دامن خدا بشی تا عزیز دلت حالش خوب شه ،تنها کاری که از دستت بر میاد اینه با اولین اتوبوس خودت رو برسونی پشت در بیمارستان تا از احوالش باخبر شی و ببینی پشت تلفن چی گفتن بهت.

از بد حادثه و بی خبری تو وقتی میرسی پشت در بیمارستان از نگاه و سکوت همه میفهمی که خیلی دیر رسیدی😔پدر دیگه نفس نمیکشه.

از شدت درد و ناراحتی نمیدونی چکار کنی تو داد میزنی و بقیه فقط نگاهت میکنن

الان که این وبلاگ رو مینویسم یازده سال ازش میگذره اما برای من هنوز اون لحظه زنده است ،فقط میتونم بگم پدر دوست دارم و قطره های اشکم از روی گونه هام پاک کنم.فقط اینو میتونم بگم همیشه به یادتم بابا.




  • fatemeh khajehasani

بستگی داره تو ذهنت چی میگذره،اخه فکر آدمهاست که زندگی شون رو میسازه

گاهی میری دنبال افکار دیگران،روش زندگیشون و...

تو باید یاد بگیری زندگی خودت رو بسازی و خیلی خوب زندگیش کنی

سخت گیری ممنوع،حرف اضافه ممنوع،زود قضاوت کردن ممنوع🚫

اگه راست میگی بگرد و پیداش کن،زندگی مخصوص به خودت رو میگم

و با عشق و حال خوب هم زندگیش کن

یه ساعت هایی هستش که باید فقط و فقط برای خودت باشی  و ورزش کنی،دوش بگیری،قدم بزنی،آهنگ دلخواهت رو گوش کنی و ...

اینقد دنبال نظر دیگران نباش هرکسی از دید خودش زندگی رو میبینه و تعریفش میکنه،پس تو حق نداری اینقدر دنبال نظر دیگری باشی

امروز و روزهای پیش یاد گرفتم به صدای درونم توجه کنم و 

اونجور که دوست دارم زندگی کنم 


امروز واسه خودم برنامه سفر چیدم تا یکی دوماه آینده که سرم خلوت میشه حتما برم یه دور دور تنهایی .


فاطمه جان،بیشتر فکر کن به خواسته هات به خودت به زندگیت تو باید خیلی چیزها رو واسه خودت روشن کنی ..


                            چهارشنبه1396/01/08.      ساعت22:52

  • fatemeh khajehasani

امروز وقت این رسیده بود که قلم و کاغذ بردارم و برم یه گوشه و واسه خودم بنویسم ،بنویسم و بنویسم......

تمام سولاتی که ذهن منو به خ.دش مشغول کرده،تمام فکرهایی که تو سرم میگذشت و تمام کارها و ......

شروع کردم به نوشتن اما اونجوری که فکر میکردم نتونستم بنویسم.

در مورد کلمه ای که باید انتخاب میکردم فکر کردم اما نتونستم انتخابش کنم و بنویسمش واسه هکین تا فردا به خودم فرصت میدم تا بتونم انتخابش کنم.

با قلمم نوشتم که حواست به نظم دهی کارها باشه،میدونم اول از همه باید تکلیف خودمو با خودم روشن کنم  و بدونم که از دنیا چی میخوام تا دنیا هم بتونه بهم بده خواسته هامو...

الان ازدواج شده واسم مهمترین موضوع که ذهنم یکروز هم نمیتونه ازش غافل شه،یه برگه هم باید به این موضوع اختصاص دهم تا هرچی در موردش میدونم بریزم رو کاغذ و واسش برنامه بچینم.

قلم و کاغذ نقشه راه رو به ما میده،بدون نقشه پیش رفتن سخته،سردرگم میشی و همیشه در حال نالیدن و....

  • fatemeh khajehasani

گاهی لازمه بقچه ببندی و بری تو لاک تنهایی تا خودت رو پیدا کنی ،تا تمرکز کنی کنی و ذره بین رو برداری و زووم کنی روی سرنوشتت 

ببینی کی هستی؟چه مشکلاتی داری؟نقص وجودت چیه؟بزرگنمایی کنی اصلیترین مشکلاتت رو و واسشون برنامه بچینی....

الان از استارت دومین جدیت من 35روز میگذره ،این 35 روز فقط انجام دادم 


و الان کمی تغییرات رو حس میکنم که این بسیار عالیه واسه من.

من اصلیترین مشکلاتم رو پیدا کردم ،دارم برنامه مینویسم واسشون  و کار میکنم .

الان که 7روز از سال 97میگذره میخوام به خودم تعهد بدم که هزینه رشد خودمو امسال خواهم پرداخت و به برنامه هام پایبند خواهم ماند تا سال دیگه حصرت زمان از دست رفته رو نخورم.

میگن هروقت ماهی رو از آب بگیری تازه است،منم امروز به خودم قول دادم که دیگه غصه زمان های طلایی عمرم رو که تا الان از دست دادم نخورم بلکه از الان سعی کنم به نحو احسنت از زمانم استفاده کنم و تا رشد خوبر داشته باشم.امشب به نوعی به خودم تعهد دادم و تصمیم دارم که این تعد رو تو دفترم ثبت کنم تا برای همیشه موندگار شه

نکته:تکرار مادر مهارت هاست😉پس بازم این تعهد رو تکرار میکنم تا رشد من صورت بگیره.


                        سه شنبه شب .  1397/01/07 .     ساعت:00:06





  • fatemeh khajehasani

امشب دستم به نوشتن نرفت هرچی فکر کردم چی بنویسم نشد،کمی خوابیدم و الان بیدار شدم،وبلاگ باید نوشته میشد ،پس نوشتم که به یادم بمونه 

گاهی دلت میخواد فقط و فقط فکر کنی به چیزهایی که یادگرفتی .

دلت میمیخواد مرور کنی ببینی چه تغییراتی تا الان صورت گرفته،چقدر مثبت،چقدرش منفی؟


بد نیست که به این جمله هم فکر کنیم......


مراقب مهربونیامون باشیم وگرنه چه تفاوت ما را با بقیه


امشب خوب بود فکر کردن به همه چی همراه با آرامش...

                                  1397/01/06


  • fatemeh khajehasani

امروز پنجمین روز از سال 97 بود،تولد برادرزاده ام بود،دومین سال تولد دختر داداش 

خیلی خوش گذشت،من از این تولد چندتا درس گرفتم.........

اول از ههمه اینکه یه جایی اززندگی میرسه که باید .اسه خودت جشن تولد بگیری.....

اینکه دوباره متولد شی و شروع کنی به زندگی 

یه راهی رو انتخاب کنی

امشب یاد گرفتم درس بگیرم از تک تک اتفاقاتی که دوروبرم میافته

یادگیری سن و سال نمیشناسه،پیر و جوون نمیشناسه و...

                                                                                                                                                                                                                                   

امشب یاد گرفتم که تو سال 97دوباره متولد شم و شروع کنم به زندگی دلخواه خودم،وقتی باب میل من باشه ،هم ازش لذت میبرم،هم تلاشم چندین برابر میشه

برنامه ریزی خیلی خوبه مخصوصا وقتی زمان رو مدیریت میکنه

1397/01/05کرمان روز یکشنبه

  • fatemeh khajehasani

زندگی مانند سفر ه اونم سفری که جاده اش پر از پیچ و خم ه و پر از فراز و نشیب،گاهی ممکنه طوفان بیاد،گاهی سیل،گاهی زلزله ،گاهی هوا بهاری و گاهی هوا زمستانی.......

این یعنی همیشه باید آمادگی داشت،باید دوراندیش بود و خودت رو واسه همه چی آماده کنی و کمک های اولیه رو بلد باشی تا آسیب نبینی یا اینکه کمتر آسیب ببینی.

سفر با ماشین رو خیلی دوست دارم چون زیباییهای طبیعت تو فصل بهار حیفه که از دست بدی،امروز تو جاده ام با خواهرزاده های گلم جاتون خالی


امروز یاد گرفتم همراه خوبی باشم واسه همسفرهام

موقع سفر باید شرایط رو بسنجی و به نفع جمع رای بدی نه اینکه فقط و فقط خودت رو ببینی😊


                     شنبه1397/01/04

  • fatemeh khajehasani

این روزها میخوام جدی تر باشم،تصمیم هایی میگیرم که حال منو بهتر و بهتر میکنه،از طرفی ام میریزه منو بهم و گاهی ام درگیر میشم با اطرافیانم.

اما میدونم همین چیزها هستش که باعث رشد میشه.

گاهی حرفی رو میشنوی و میشینی ساعتها اشک میریزی و به خودت میگی مت دیگه از همین الان تغییر میکنم و دیگه اینجوری برخورد نمیکنم.

امروز هم برای من اتفاق افتاد و درگیر شدم و با مامان اختلاف نظر داشتیم و من نتونستم قانع کنم مامان رو و این اتفاق شد چند ساعتی برم توی اتاق و از شدت ناراحتی اروم اروم گریه کردم و بهترین مسکنی که داشتم رنگ آمیزی ماندلا بود که در اوج ناراحتی منو آروم کرد و تونستم اون تنش رو از بین ببرم

خیلی خوشحالم که برای تغییر دارم تلاش میکنم 


الان به خودم تعهد میدم که صبوری کنم و راه خودمو پیدا کنم و رشد کنم.


  • fatemeh khajehasani