دختری در باد

روزنوشته

دختری در باد

روزنوشته

تغییر و تحول

سه شنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۹، ۰۷:۴۳ ب.ظ

امروز بعد از یکسال و اندی اومدم تا بنویسم .

گاهی زمان عجیب میگذره و تو حتی فراموشت میشه بیای به این خونه سربزنی ،گاهی میشه  که یه کتاب رو میخونی و میذاری تو قفسه کتابها و اون پشت کتابها قایم میشه و کلا فراموشش میکنی .

بعد یهو بعد از مدتها تو زندگی به وسیله کسی یا چیزی یه تلنگر میخوری و یهو یادش می افتی و بدو بدو میری سراغ قفسه کتابها و با عجله و هیجان و کمی نگرانی که دچار فراموشی شدی و الان با تمام وجودت میخوایش و دنبالش میگردی و پیداش نمیکنی ،هی تند تند کتابهارو رد میکنی تا بالاخره با سماجت فراوون پیداش میکنی بعد یهو یه لبخند میشینه روی لبت و خوشحال میشی از اینکه بالاخره یار قدیمی رو پیدا کردم😊.

مثل الان من که بعد از یکسال با تلنگر دوست خوبم و یادآوری وبلاگم منو حراسون کرد و بدو بدو اومدم گوگل و حالا بگرد و کی نگرد تا پیداش کردم بالاخره و رمزش رو زدم و وارد شدم.

امروز دوست خوبم گفتش نوشتن رو دست کم نگیرید و جدی بگیرید و بهم یادآوری اون چالش ۱۰۰ روزه سه سال پیش رو کرد .

الان که خوب فکر میکنم میبینم بعد از اون چالش اتفاقات زیادی واسم افتاد .

اینه که در همین لحظه اکنون تصمیم گرفتم حس و حالمو ثبت کنم و به خودم قول بدم که بیام اینجا و بنویسم،واسه دل خودم بنویسم.

مهم اینه نترسیم و شروع کنیم و بنویسیم بعد از مدتی میبینیم که چه اتفاقاتی خواهد افتاد😊.

خوشحالم که بازم پیداتون کردم و حال الانمو واستون نوشتم،ممنونم از نظرات خوب شما.

 

  • fatemeh khajehasani

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی