دختری در باد

روزنوشته

دختری در باد

روزنوشته

سلام سلااااام.....

هر روز متفاوت از دیروز،یه روز شادی،یه روز غمگین،یه روز سخته،یه روز آسون.

بله امروز هم با روزهای پیش متفاوت بود ،تو مدرسه بحث و سروصدا بین بچه ها بود و من امروز خیلی حساس بودم،چندباری با جدیت با بچه ها حرف زدم،گاهی صدام رفت بالا و....😔

ای کاش قرار نبود هیچوقت سر بچه ها داد زد به خاطر کار اشتباهشون.

عذاب وجدان گرفتم 😐،دوست دارم همه چی بسیار ارام پیش رود و با خوبی پیش بریم .....

زندگی همیشه در تلاطم و مثل موج دریا بالا و پایین میره و مثل کوه فراز و نشیب داره.


ای کاش همیشه بتونیم زیبا بنگریم به زندگی و نکات مثبتش رو ببینیم....

قطعا بیشتر افراد جامعه اینگونه اند.


فاطمه کمی دلش از خودش میگیره که چرا گاهی ناپخته عمل میکنه .....

این تنش ها آزارم میده به حدی که دستم درد میگیره.


تعطیلات این هفته رو میخوام به کلمه آرامش بیشتر فکر کنم و اقداماتی تو این زمینه انجام بدم،چون اگه ذهن من آرام باشه قطعا تاثیر فوق العاده ای روی نحوه تدریس من و عکس العمل بچه ها داره.


باید لیست تمام کارها رو امشب اماده کنم و اولویت بندی کنم و از فردا صبح زود برنامه رو اجرا کنم .


بوی عید میاد و میخوام یه خونه تکونی درونی داشته باشم 😊


همیشه میگن هرفکری رو میخوای عملی کنی اول از خودت شروع کن 


امشب تصمیم گرفتم اول از خودم شروع کنم بعد برم سراغ تربیت بچه هام.....

وقتی مشکلات،درون خود آدم حل شوند مشکلات بیرون خود به خود حل میشن.


به امید روزی بدون تنش🙏


                                    چهارشنبه1396/12/16    ساعت19:55

  • fatemeh khajehasani

سلااام،سلاااام

خوب نیست چندین سال از زندگیت بگذره و تو بیشتر عمرت رو ناراضی باشی.


گاهی تو گذر عمر یه لحظه به خودت میای و پشت سرت رو نگاه میکنی و میبینی ای داد بیداد 29سال از عمرت رفته و تو همیشه یه حس بد رو با خودت حمل کردی و به جای اینکه از لحظه لحظه زندگیت لذت ببری،همیشه نگران نداشته هات بودی و دنبال پیدا کردن دلیل اون حس بد.

اما اینجاست که بازم اجازه ندی اون روزها و اون حس های بد ادامه داشته باشن و روحیه تورو هر روز خراب کنند.


یهو به خودت میای و میبینی که دیگه وقتشه که پاشی و یه قدمی برداری و یکسری تغییرات رو ایجاد کنی.

اما قبل از هرگونه اقدامی برای تغییر باید چندتا نکته رو بدونی :

1:قرار نیست ره صدساله رو یک شبه پیمود.

2:توی راهی که قدم میذاری یکسری موانع وجود داره که تو باید با صبر و حوصله و فکر اون موانع رو برداری.

3:مشورت یادت نره،اونم با فردی که تخصص داره،چون قراره مهمترین سرمایه زندگیت 👈(زمان)رو خرج کنی،پس حواست رو حسابی جمع کن.

4:از همه مهمتر اینکه که تو به اون راهنمایی که انتخاب کردی اعتماد کنی و به خودت این فرصت رو بدی .

5:به صورت کاملا جدی تکالیفت رو انجام بدی.

6:خودت رو مقید بدونی.

7:خوشبین باشی و همیشه انرژی مثبت از خودت ساتع کنی😉.

8:بری به دنبال کسب مهارت.

9:حرف زدن رو تعطیل کنی و بشی مرد عمل💪.

10:نویسندگی کنی واسه دل خودت تا تاثیر فوق العاده اش رو تو زندگیت ببینی.

11:و.......

اینا فقط چندتا از نکته ها هستن.

الان یکسال و چهار ماه هستش که من شروع کردم و بسیار خوشحالم  چون تغییرات رو با تمام وجود لمس میکنم هرچند کوچک و جزئی

همچنان مشتاق به ادامه راه هستم چون میدونم که روز بروز این سفر برای من شیرین تر و جذابتر میشه،به اندازه ای که دیگه سختی ها نمیتونن حال منو بد کنن و منو از ادامه راه منصرف کنند.

تکرار،مادر تمام موفقیت هاست👊👊👊و من به این موضوع ایمان آوردم.

تنها چیزی که اینروزها داره اذیتم میکنه،کارهای عقب مونده منه ،که میدونم دلیلش چیه؟

دارم دنبال راه حل میگردم که این مشکلات رو هم حل کنم....


از زندگی جدیدی که شروع کردم رضایت دارم و بسیار خوشبینم به اینده خودم.

تنها چیزی که باید درستش کنم اینه که از تک تک پیشنهادات اساتیدم بیشترین 

استفاده رو ببرم .چون این پیشنهادات عصاره یک زندگی جدیده که به راحتی به دست نیومده.


امروز هم گذشت......راستی روز درختکاری و شروع زندگی جدیدم مبارک

اینجاست که باید با آب و هوای جدید و محل زندگی جدید خودت رو وفق بدی😌🌹🌹🌹🌹


                                سه شنبه1396/12/15

                                 تولدت مبارک فاطمه جان

  • fatemeh khajehasani

نمیدونم چرا دنیا و زندگی من شده همش بدو بدو،گاهی فکر میکنم این بدو بدو ها بی ثمره،امروزم یکی از همون روزها بود و من تا غروب دویدم،

گاهی به فکر فرو میرم که چرا اینقدر دویدم و اون نتیجه ای که دوست داشتم رو نگرفتم....

قدیم ندیما همش خودم رو سرزنش میکردم که چرا اینکارهای بی نتیجه رو انجام میدی..اما الان تغییرات بسیار زیادی کردم و الان خیلی خیلی خوبم و تا میتونم خودم رو سرزنش نمیکنم.

هنوز ذهنم درگیره یکسری مسائل که مجبور به خودخوری میکنه و....

خب حالا بعد از این همه قصه میخوام برم سر اصل مطلب،امروز تصمیم گرفتم که سرزنش نکنم خودم رو و بیشتر از قبل دوسش بدارم.


                           دوشنبه96/12/14

  • fatemeh khajehasani

امروز یکشنبه است،دیشب از 3نصف شب بیدار بودم اما حوصله ام نذاشت بلندشم،واسه همین فکر کردم و فکر کردم و فکر کردم.حدود ساعت 5:30صبح بود که بلند شدم و ........

امروز یه روز خوب بود،امروز بازدید داشتیم،امروز لب مسئولین اداره خندون بود و این عجیب انرژی برای کار به من و همکارها منتقل کرد،این انگیزه و شور و شوق عجیب هیجانی به دنبال داشت.

یه ندایی درونم میگه فاطمه تو میتونی......تو مشکل حاد و خاصی نداری،چرا اینقدر مسائل رو بزرگ میکنی و سخت؟چرا اینقدر فشار الکی روی خودت و دیگران وارد میکنی؟

امروز تصمیم گرفتم کمی راحتر رد شم از کنار مسائل،ارامش بیشتری داشته باشمبه قول استادم،باید آرام آرام پیش رفت تا بیشتر مسائل جا بیافته و موندگار شه واست.

نباید عجله کرد،یه ضرب المثل قدیمی هستش که میگه عجله کار شیطونه...


امروز یادآوری شد واسم که مثل همیشه با گل پسرا باعشقی فراتر عشق قبلم رفتار کنم،میدونم که بچه ها با تمام وجود عشق و نفرت درون مارو حس میکنند.

من عاشق بچه هام،از بودن با بچه ها لذت میبرم و زمانی با بچه هام هستم گذر زمان رو متوجه نمیشم...


                                     یکشنبه1396/12/13

                                      ساعت16:06عصر

  • fatemeh khajehasani

امروز یه روز قشنگ بود چون بیشتر از روزهای پیش به فکر فرو رفتم....

به خیلی چیزها فکر کردم،به گفته های دیگران در مورد خودم ،به روابطم،به خواسته هام،به انگیزه هام،به داشته هام،به نداشته هام،به انتظاراتم از دیگران،به اخلاق و رفتارم در مقابل دیگران،به برنامه زندگیم،به خودم،به اعتقاداتم،به کارهایی که تا الان انجام دادم ،به نحوه ادامه زندگیم،به افرادی که دوروبرم هستن،به گذشته،به حال،به آینده و.........

بیشترین جمله ای که در یکسال اخیر شنیدم این بود👈عجول نباش.

اهسته و پیوسته برو ،سعی نکن خیلی زود مشکلی رو از بین ببری....


امروز که خوب فکر کردم،دیدم خیلی از افراد درست میگفتن و میگن.

خوب اینهمه گفتم تا به این تصمیم برسم،تصمیم گرفتم کمی سرعت رو کم کنم،

بازم حس خوبیه،امروز بازم تمرین کردم و تمرین کردم و بازم تمرین میکنم ......


                                           شنبه  1396/12/12

                                         

  • fatemeh khajehasani

گاهی لازمه با خود خودت روبرو شی اونم صادقانه،صادقانه و من این جرات رو به خودم دادم که با تمام احساساتم روبرو شوم،با ترسهایی که در وجود من رخنه کردن،با عشق و علاقه هایی که دارم،با تنفری که هست،با هرچی که توذهنم قدم میزنه ....

گاهی لازمه خودخواه شی،مغرورشی و جلوی خیلی از اتفاقات ناگوار رو بگیری

من دختری هستم پر از احساس بر خلاف تیپ و قیافه ام که اکثر افراد فکر میکنند من بی احساسم و سخت.

گاهی از دست احساساتم شاکی میشم و بیشتر اوقات از وجودشون لذت میبرم،

در کل عاشق این احساسی بودنم هستم چون زندگی منو رنگ و بو میبخشه،باعث میشه از تمام لحظات عمرم لذت ببرم و با خلاقیت های ریز و درشت دنیا رو واسه خودم زیبا کنم و پر از آهنگ های دلنشین و دلنواز و از همه مهمتراین احساس که باعث میشه من همیشه همیشه از خدا تشکر کنم و با خدا درد و دل های دوستانه داشته باشم.


الان یهو دلم واسه خودم تنگ شد و دلم خواست بنویسم در مورد خودم و احساسم،هرچند که با زبانی ساده مینویسم 😊

وقتی هرچی به دلت میافته رو بلند میشی میریزی رو کاغذ یا توی وبلاگت مینویسی،عجیب حسی رو واست به دنبال داره،نمیدونم به شما چه احساسی دست میده؟ من که احساس میکنم یه مرغ عشق زیبا شدم و دارم تو اسمون خدا پرواز میکنم و از اون بالا تمام زیباییهای دنیا رو میبینم😍


یکی از بهترین اتفاقهای زندگی من خرید کادوی تولد واسه خودمه،اولین فردی که به من کادو میده و تولد مو تبریک میگه خودم هستم و این عالی ترین حس رو به دنبال داره😍


الان یاد گرفتم که این خود ما آدمها هستیم که باید برای  خودمان ارزش بیافرینیم،خودمان را با عشق و احساس فراوان دوست بداریم.

هیچوقت منتظر این نباشید که فرد دیگه ای بیاد و به شما عشق بورزه،پاشید یک لیوان نوشیدنی گرم برای خودتون آماده کنید و همراه با موزیک دلخواه تان و دوست داشتنهایتان لذت ببرید .من امشب یه فیلم عالی انتخاب کردم و دیدم 

اینقدر منو جذب خودش کرد که نفهمیدم زمان چطور گذشت و یهو ساعت شد 1بعد از نصفه شب👧

ارزوی بهترینها رو واسه تک تک آدمهای روی کره زمین دارم ،امیدوارم بهترین احساسات رو داشته باشین.

                                                                 با عشق دوستتان دارم

                                    جمعه1396/12/11

                                   ساعت:1:14بامداد


  • fatemeh khajehasani

مادر یه گوهر نایب هستش که گاهی ما فرزندان قدرش رو نمیدونیم😔

میخوام از خودم شروع کنم،و هرچی که تو دلم هست رو امروز بنویسم و بنویسم و بنویسم......

من با افتخار میگویم که نمیدانم و این بزرگترین نقطه ضعف من تو این زمینه است،ای کاش کمی به خودم بیایم و رفتارهای آگاهانه ای داشته باشم.

خیلی وقتها به دانش آموزان و بیشتر افراد میگم که باید روی بحث خودکنترلی کار کنی و تمرین کنی و کنترل خشم داشته باشی اما متاسفانه خودم برای خودم به صورت مستمر کار نمیکنم...... و این اصلا خوشایند نیست

امروز صبح میل بلند شدن نداشتم چون دیشب دیر وقت خوابیده بودم 

ساعت حدود 6:30دقیقه بود مامان تعجب کرده بود که چرا ساعت 6:30شده و فاطمه هنوز خوابه،هی اومد اتاقم و صدام کرد ....

بعد از سه بار صدا زدن بالاخره فاطمه خانم ما پاشد،اما با یه جمله حال مامان و بد کردم و بعدش هم پشیمون از گفته ام....😔


واسه همین امروز تصمیم گرفتم که سعی کنم رفتارهای آگاهانه داشته باشم 


خودمو کنترل کنم و در مقابل گفته های مامان کمی سکوت کنم و تعمق ،بعد حرف بزنم....

الان که بوسیدمش و لبش رو خندون کردم احساس ارامش میکنم


  قدر پدر و مادر را بدانیم که واقعا گوهر نایاب هستن❤❤

                                                         امروز پنجشنبه1396/12/10

                                                           ساعت10:52صبح

  • fatemeh khajehasani

1396/12/09چهارشنبه

گاهی فکر میکنی شروع کار جدید میتونه بدون دغدغه باشه،اما وقتی کاری رو شروع میکنی و جلو میری،میبینی هر روز کاری رنگ و بوی خاص خودش رو داره.

یه روز پر از شادیه،یه روز اتفاقهای ناگوار میافته،یه روز مادر میاد با عصبانیت و...  خلاصه هر روزش زیبایی خاص خودش رو داره.

امروز هم دوتا از پسرا بدو بدو میومدن روی حیاط مدرسه که یهو صدای وحشتناکی شنیدم .... سعی کردم با ارامش برم ببینم چی شده ،وقتی رفتم دیدم شیشه در سالن شکسته و هیچ اتفاقی برای فرنام و امیر مهدی نیافتاده خدارو شکر کردم و بچه هام بدجور ترسیده بودن،بغلشون کردم و ارومشون کردم.


و از خدا تشکر کردم که خیلی وقتها شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد🙏.


امروز یادگرفتم که وقتی خودمو و تموم زندگیم رو سپردم دست خدا دیگه هیچگونه نگرانی نداشته باشم،هیچ نگرانیییییی.....

    

                                                           با مهر و محبت دوستدار شما فاطمه 


  • fatemeh khajehasani

به نام اون که بنده ها رو آزاد آزاد آفرید....

بیشتر اوقات آدمها افکارشون رو توی قفس حبس میکنند،بعد برای نجات خودشون هی دست و پا میزنن و خودشون رو به در و دیوار قفس میزنن .

توقع دارن که زود تغییر کنند و به موفقیت ها دست پیدا کنند.

امروز وقت اذان صبح که بیدار شدم یه تصمیم گرفتم،تصمیم گرفتم در قفس رو باز کنم و فکرم رو رها کنم و اجازه بدم امروز رو آزاد آزاد باشه ،یه حس خیلی خوب بهم دست داد،قدم زدن منو لذت بخش تر کرد ،نسیمی که به گونه هام میخورد دلچسب تر شده بود،ناخودآگاه لبخند رو روی لبم نشونده بود،کارها به خوبی جلو میرفت،ارامش وجودم بیشتر شده بود.....


امروز یاد گرفتم که بد نیست گاهی فکر خودم رو از قفس ازاد کنم تا واسه خودش پرسه بزنه....

امروز یاد گرفتم رها شدن هم بد نیست....

امروز یاد گرفتم شادی کردن در تمام لحظات زندگی عالیه.

امروز یاد گرفتم که هیچ چیز آنطور که هست باقی نمی مونه.

                                    سه شنبه 1396/12/08 .   ساعت16:17عصر 

  • fatemeh khajehasani

وقتی تو کوچه و خیابون درخت های بادام رو میبینی که شکوفه کردند به فکر فرو میری که چقدر تغییر زیبا و دوستداشتنی،به خودت میگی  برای تغییر گاهی نیازه یه باد و بارون شدید بیاد و چندتا تکون محکم بخوری تا  تغییری صورت بگیره و این ارزشش رو داره ،چون قرار تو ساخته بشی،زیبا بشی و همه از وجود تو لذت ببرند ،امروز یه روز افتابی دلنشین بود بعد از اون باد و بارون ،دلت میخواست قدم بزنی .منم با گل پسرای مدرسه حدود 15دقیقه توی حیاط مدرسه که حال و هوای بهاری داشت قدم زدیم و نفس عمیق کشیدیم .



🌹امروز یاد گرفتم تا از تغییرات جزئی بیشترین لذت رو ببرم و آماده بشم واسه ادامه راه🌹

                                                    دوشنبه1396/12/07

  • fatemeh khajehasani