روز48:دفتر زمان
داشتم تو قفسه کتابها پرسه میزدم و یادی از سال گذشته میکردم که چشمم به چندتا دفتر افتاد که واسه یادداشت های سال گذشته بود ،واسه هرکدومشون یه اسم گذاشته بودم(دفتر خلاصه نویسی ،دفتر جلسات گروهی،دفتر چه تغییرات و...)دلم هوایی شد و یکی یکی برداشتم و ورق زدم و دیدم که چه تغییراتی کردم و دوسال پیش رو با امسال مقایسه کردم و تفاوت زیادی رو در خودم دیدم
اینقدر شیرین بود که یهو به خودم اومدم و دیدم دوساعت گذشته.
الانم خیلی خوشحالم که دفتری به نام دفتر زمان دارم که هرچی به ذهنم میاد رو مینویسم ،الانم دارم جواب چندتا سوال اساسی رو مینویسم که عین آینه میمونه واسم،یجورایی خودمو با خودم روبرو کرده ،تو زندگی شدیدا مشتاق اینم که خودمو کنجکاوی کنم و نقاط ضعف و قوتم رو ببینم و رشد بدم خیلی چیزهارو و از شدت خیلی چیزها کم کنم ،دفتر زمان حس و حال بسیار خوبی بهم میده باهاش انس گرفتم ،امشب با خودم به رختخواب آوردمش و تا لحظه ای که خواب بیاد به چشمانم این دفتر در دست من خواهد بود😉.
- ۹۷/۰۱/۲۰