روز26:مقابله,جرات،ریسک،شکستن قفل....
عجب روزروزی بود امروز،یه جایی از زندگی میرسی که دلت میخواد بزنی کنار و یه خورده به خودت برسی و فکر میکنی یه لایه گرد و غبار نشسته به جان و روحت و نمیذاره که بدرخشی،منم امروز زدم تو ایستگاه خودخواهی و یه خورده گرد گیری کردم جان و روح خودمو ،اخه وقتی میبینی زندگیت راکد شد باید آستین بزنی بالا تا به حرکت درش بیاری و نذاری که گندیده بشه و بوی لجن بگیره.
بله درست متوجه شدین،امروز بازم با بهترین دوستم حدود یکساعت و نیم صحبت کردم و یکسری دل و جرات ها رو پیدا کردم امشب یه کاری که باید 5ماه پیش انجام میشد رو انجام دادم ،اولش داشتم از استرس و اضطراب میمردم چون حرف هایی رو به زبون اوردم که تو عمرم حتی بهشون فکر هم نکرده بودم،اما الان حال بسیار خوبی دارم و بسیار خرسندم از این حرکت👌
و از خدا ممنومم بابت دوستان خوبی که به من داده.
رشد یعنی همین،یعنی هر روزت باهم فرق کنه .
یعنی فراز و نشیب،یعنی گریه و خنده .
خدا رحمت کنه پدر رو خیلی وقتها به یاد حرفهاشون میافتم و با مرور اون ضرب المثل ها و حرفها عشق میکنم.....
یادمه که جمله ای رو هزاران میگفتن👈دوست نادان تو رو میخندونه و دوست دانا تو رو میگریونه
یعنی:دوست دانا زود مشکل تورو متوجه میشه و بهت گوشزد میکنه که باعث میشه اشکت در بیاد که این اشک و گریه باعث رشد توست.
اما دوست نادان تو رو میخندونه و تو خوشحالی که خندیدی و برای لحظاتی شاد بودی و سودی بیشتر از این نیست واسه تو
💐💐💐💐💐💐
و من امروز اینو لمس کردم چون دوست دانای من منو به مشکلاتم آگاه کرد و اشک منو درآورد و یه جورایی باعث رشد من شد 💐
روزهای پایانی بسیار خوبی دارم 🙌
1396/12/27یکشنبه
- ۹۶/۱۲/۲۸